میفرماید که :
آخ! نازنین از درد مردم
بسّه .. تا کی میکنی؟
اما در همین راستا اگر مجردید و سینگل و مثل من و ازین حرفها، آنوقت این هم ذکر شب جمعه:
مطلع آهنگ : نازنین از عشق مردم، ناز تا کی میکنی؟
خواننده: محمدرضا اسحاقی - تنظیم : آریا عظیمی نژاد - از آلبوم جادوی ایران زمین.
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست ِ غیب آمد و انگشت وسط گفت : بیاه!
+ با همونام که دست رفقاشون رو گرفتن اومدن وزارت کشور ثبت نام کردن و بعد شورای محترم نگهبان بهشون گفت : زرشک!
تصور کنید زمستان است و شما تمام روز را نشسته اید توی خانه، با هوای مطبوع، لباس مناسب .. از قضا عصر برایتان مهمان می آید و شما بدون اطلاع از سرماخوردگی مهمانتان با او دست می دهید، روبوسی می کنید و عاقبت، شب تا صبح در تب ِ یک سرماخوردگی بیخود و بی جهت می سوزید. یعنی مثل آش نخورده و دهان سوخته.
حالا من انگار دست یک دختر عاشق را بگیرم، لبهایش را ببوسم و او را تنگ در آغوشم بفشارم .. انگار یک همچین اتفاقی بیفتد و گرده های عشق، از راه لمس ِ یک دختر عاشق به روحم نفوذ کند، مرا پُر کند و قلبم را بترکاند .. بووم! تمام ِ دیشبم را تا صبح در تب ِ یک عشق ِ بیخود و بی جهت می سوختم. بی هیچ پای عشقی، دست معشوقی .. مثل آش نخورده و دهان سوخته.
برداشتی کوتاه از آهنگ کاروان ساخته ی استاد مرتضی محجوبی :
دست و پاشکسته با ساز خودم
فوتو بای : خودم
ازم خواسته بود برای یکی از آهنگاش با سه تار ملودی بسازم. درنهایت امروز برای تست رفتم استدیو و با یکم بالا و پایین به اینجا رسیدیم :
سه تار : دست و پا شکسته با ساز خودم
+ طبیعتن فایل بالا هنوز در حد اتوده و جای کار زیادی داره.