من که حُبابم .. و حُباب یعنی : یک حجم ِ به شدت ناپایدار.


اما درباره ی تو :


در زندگی من یک نفر هست که اسمش "خانم ِ توهم" است و من سالهاست که از خانم بودنش باخبرم.

مثل اینکه از روی صمیمیت زیاد، به کیانوش بگویند : کیا، به گلچهره بگویند : گلی، به پریماه بگویند : پری ..

من از روی صمیمیت زیاد به "توهم" میگویم : تو .. یعنی همین "تو" یی که لابلای بعضی پست ها پرسه می زند برای خودش .. همان خانم ِ توهم.