۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

در غروب ِ غم انگیز (3)

میشه از اینجا رفت و به هیچ جا نرسید

میشه از خود گذشت و به خدا نرسید

میشه از تو گذشت و به هیشکی نرسید

میشه از همه چی گذشت و ..

بدتر شد!

بدتر شد!

تنهاتر شد!

بدتر شد - گروه هشت ]

برای خسته گیهای توأم با خشم و بغض و یک گوشه تمرگیدن ؛

برای چند دقیقه ی کوتاه، در خود فروپاشیدن

حُباب ..

دیالوگ

+ این پست برای شماست انار بانو :)

حُباب ..

تو

غم خود افکنم بر موج دریا

که دریا موج ِ گیسوی تو داره

فوتو بای : خودم

* [Mahsa Vahdat - Mystery]

حُباب ..

منکه آتشفشان ِ یخ بودم

یک بار خورشید آمده بود توی حیاط مدرسه بتابد .. تو نشسته بودی روی تاب، ماه از پشت سر هُلت میداد و داشتی می تابیدی ..

بعد انگار قطب شمال را برداری، بمالی به صحرای بزرگ آفریقا، مشت مشت عرق بریزد ؛

یا بهشت را برداری، بمالی به جهنم، شعله شعله بسوزد ؛

یا من از روی تاب برت دارم، بغلت کنم و لب به لب ببوسمت ..

منکه آتشفشان ِ یخ بودم.

حُباب ..

من

و من خاموش ِ خاموشم

و چشم انداز من تا چشم بیند، دشت

فوتو بای : خودم

*اخوان ثالث

حُباب ..

در غروب ِ غم انگیز (2)

و این حکایت بی مهری ست ؛ همین.

شاه غزل سعدی از زبان شجریان - آواز شوشتری [اینجا]

عکس : غروب ِ جاده

+ این روزها به طرز اسفناکی حوصله ی بلند مدتم را از دست داده ام .. باقیمانده، حوصله ی کوتاه مدت است که نه تلگرام و واتس اپ و بلاگفا و نه خیلی چیزهای دیگر را برنمی تابد که نمی تابد .. باقیمانده، همش سر می رود، یک جایی در من را تند تند لبریز می کند و اصل کارش این است که من را به ستوه دربیاورد .. احتمالن مثل سرطان پروستات، چند سال بعد که بزرگتر شدم.

حُباب ..

در غروب ِ غم انگیز (1)

برای شروع، انتخاب های زیادی پیش رویم بود .. چند گیگابایت نغمه ی غم انگیز که این طرف و آن طرف گذاشته ام برای عشق بازی با غروب های جمعه .. اما اینکه چطور یکی شان به مرحله ی انتخاب رسید، برمی گردد به حال و هوای همین روزها.
"افسوس" از شاهکارهای کیوان ساکت است.
نسخه ی بی کلام ِ "افسوس" را از [اینجا] بشنوید. – با کمی جرح و تعدیل -
"افسوس" یک بار هم با آواز ِخانم پریماه خوانده شده .. شنیدنش خالی از لطف نیست. از [اینجا]
حُباب ..