از پشت سر :
از روبرو :))
در این میخانه ی خاموش و دور افتاده و خلوت
تن ِ تنها نشسته، نرم نرمک باده می نوشم ..
و من خاموش ِ خاموشم*
فوتو بای : خودم
* اخوان ثالث
و اما سنتور ..
پرویز مشکاتیان که از دنیا رفت، ساز سنتور یتیم شد .. رفته رفته کنسرت های متعددی در گوشه و کنار ایران به یاد عزیزش به اجرا درآمد که در این بین سنتور نوازان و علی الخصوص شاگردان استاد، نقش پررنگی در برگزاری کنسرت ها و ضبط آلبوم های یادبود به عهده داشتند .. گروه سه نفره ی "گوشه" به سرپرستی سیامک آقایی در آبان ماه سال 88 کنسرتی خارق العاده را در سوگ استاد به روی صحنه می بَرد که بنا بر عقیده ی شخصی، از بهترین های ده سال اخیر موسیقی ایران است .. سی دقیقه ی ابتدایی کنسرت تمامن به سیامک آقایی و سنتورش اختصاص یافته. باید بگویم این تکنوازی آنقدر دلنشین و غم انگیز است که من بارها و بارها حین دیدنش، چشمهایم را بسته ام، خودم را نشانده ام روی تک تک صندلی های تالار وحدت و .. خدایا! مگر تصوری قشنگ تر از این هم بوده تا بحال؟ بین خودمان باشد .. گه گاهی یک "تو"ی مجازی هم آمده نشسته کنارم و آنجا که سیامک آقایی با مضرابش دست به دلبری زده، من دستم را گذاشته ام روی دستش، کمی فشار داده ام و سر چرخانده ام که یعنی ..
و خودش فهمیده که یعنی چه.
بخشی از تکنوازی سیامک آقایی در کنسرت یادباد را از [اینجا] بشنوید.
بسکه ناکام مانده ام، لای لباس های چند جلدی ات.
فوتو بای : خودم
آپدیت :
بخشی از آهنگ[دامن خوانی]از گروه نوژان نو
دو عاشق متشابه سلوک را در عشق
یکی رساند به وصل و دگر به هجران داد
دو کشتی متشابه اثاث را در بحر
یکی رساند به ساحل، دگر به توفان داد *
گوشه ی[رامکلی]در آواز ابوعطا ؛ دست و پا شکسته با ساز خودم
*از محتشم کاشانی
برای عشق بازی با ابوعطا به سکوت، تنهایی، و به نیمه های شب سفارش اکید شده است.